پارت دوم

زمان ارسال : ۳۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

نسیم فوراً بلند شد و خجالت زده گفت:

ـ ببخشید پسر عمه!

به نسیم نگاه کرد و با لبخند گفت:

ـ اشکال نداره... من می‌‌دونم این خانوم تو رو به زور آورده.

و رو به من گفت:

ـ خب خانم دانشجو! حالا دیگه درسای دانشگاهتو می‌‌افت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.